از نگاهی کلانتر اظهارات آقای گروسی و تلاش اروپا و آمریکا برای صدور قطعنامه علیه فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران با هدف فضاسازی و به امید تحت تأثیر قرار دادن تیم مذاکرهکننده و ایجاد احساس استیصال در طرف ایرانی طراحی شده است. این در حالی است که ایران با تیمی باتجربه و با تأنی و تاکید بر مواضع اصولی وارد مذاکره با آمریکا شده و بازیهای اینچنینی تغییری در مواضع اصولی آن ایجاد نخواهد کرد و اتفاقا اوضاع به ضرر طرف مقابل تمام میشود، چراکه پنجره دیپلماسی از سوی ایران همیشه باز نیست. با این حال اگر تلاطم و نوسانات آمریکاییها و اصرار آنها برای غنیسازی صفر در مذاکرات هستهای ادامه یابد و تداوم بازیگری غیرعقلانی اروپاییها برای فعالسازی مکانیسم ماشه به ثمر بنشیند و فعالسازی اسنپبک انجام شود، طبیعی است که ایران هم به سمت مقابله با اقدامات آنها میرود و در این زمینه دستبسته نخواهد بود. خروج از معاهده منع اشاعه اتمی و قطع همکاری با آژانس و در واقع پیشبرد طرح همکاری صفر با آژانس در برابر اصرار بر غنیسازی صفر بهعنوان اقدامات مقابلهای سلبی یکی از گزینههاست. توسعه همکاری هرچه بیشتر با شرق در قالب سازمانهای رو به توسعه بریکس و شانگهای هم از دیگر اقدامات مقابلهای است. این در شرایطی است که آمریکا و غرب مستاصل از بهراه انداختن جنگ علیه ایران هستند و هر نوع شیطنت آنها پاسخ جدی ایران را در پی خواهد داشت، چنانکه پیشتر نیز ایران این را با انجام عملیاتهای صادق ۱ و ۲ و همینطور سیلی اطلاعاتی اخیر به موساد اثبات کرده است. غرب برای تعامل با ایران چارهای جز پذیرش حق غنیسازی ندارد و آقای گروسی هم بر این امر اذعان داشتند. غرب بهخوبی دیده که عهدشکنی آمریکا و بعد اروپاییها به بالاتر رفتن سطح غنیسازی ایران منجر شد و هیچ حمله نظامی بازهم به اذعان آقای گروسی که وارد تأسیسات ایران در چندصد متری زیر زمین شده است، توان از بین بردن تأسیسات هستهای کشورمان را نخواهد داشت. غرب باید بین همکاری صفر با آژانس و قبول غنیسازی در خاک ایران یکی را انتخاب کند.